یادداشت ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۰۰ قطار را به ریل برگردانیم/سید جمال هادیان زواره/روزنامه شرق

ا اینکه رئیس‌جمهوری محترم بارها بر حرکت قطار و ریل قطار توسعه! با شور و هیجانی مثال‌زدنی تأکید کرده‌اند، اما تمامی قواعد حاکم بر توسعه متوازن گویای این حقیقت است که قطار توسعه ایران روی ریل قرار ندارد. در‌حالی‌که قطار توسعه سایر کشورهای در‌حال‌توسعه و بسیاری از کشورهای هم‌تراز ایران در سطح جهانی‌ و حتی همسایگان میکروسکوپی در حاشیه جنوب خلیج فارس، با استفاده از فرصت‌های جهانی پیش‌رو، به‌سرعت در حال حرکت بوده و گوی سبقت را از قطار مستعمل و خارج از ریل ما ربوده‌ است. به دلایل متقن و محکم نمی‌توان با چنین نظری مخالفت کرد. نخست آنکه تغییر مثبت درخور توجهی در زندگی شهروندان و هم‌وطنان ایرانی ملموس نیست. همچنان فرزندان ایران جویای کار، مسکن و ازدواج هستند و شرایط آن فراهم نیست و مردم با تورم و رکود اقتصادی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند و چشم‌انداز روشنی پیش‌روی آنها قرار ندارد. هر روز طبقه متوسط فقیرتر می‌شود و فقر بیشتر خودنمایی می‌کند. بحران‌های زیست‌محیطی همچون آلودگی هوا و آب، بحران آب شرب و کشاورزی، کاهش وسعت جنگل‌ها، خشک‌شدن تالاب‌ها و دریاچه‌ها رو به فزونی است. 

معضلات اجتماعی از طلاق و اعتیاد تا خشونت‌های محلی، از دزدی و زورگیری تا اختلاس و بزهکاری رو به افزایش است. دشمنان ایران در صحنه بین‌المللی بر دوستان در دنیا می‌چربد و با وجود تمام تلاش‌های دولت در قالب افتتاح، راه‌اندازی و سفرهای متعدد و مکرر استانی، در وضعیت زندگی مردم تغییری حاصل نشده است.

دوم آنکه بیشتر اهداف بلندپروازانه چشم‌انداز ۱۴۰۴ محقق نشده و بعید است در فرصت باقی‌مانده محقق شود. رتبه ایران در آمارهای بانک جهانی و سایر نهادهای اقتصادی جهان در مقایسه با سایر کشورهای کوچک‌تر و با منابع محدودتر، رتبه مناسبی نیست.

منظور از گفتن و نوشتن این بدیهیات، القای ناامیدی نیست، بلکه بیان واقعیت‌هایی است که مردم هر روز با آن درگیر هستند و از این وضعیت، سر در‌ گریبان برده‌ و به سکوت سردی گراییده‌اند.

اینکه در میان چنین معضلات و بحران‌های اظهرمن‌الشمسی دائم از پیشرفت سخن بگوییم، به جای آفرینش امید موجب سرخوردگی مردم خواهد شد و سرمایه‌های اجتماعی را کاهش خواهد داد. از سویی تکرار دروغ‌های مصلحتی یا نادانسته به بهانه ایجاد امیدآفرینی، به تدریج دولتمردان را به سوی توهم پذیرش وضعیت مطلوب سوق خواهد داد که از همه خطرناک‌تر است و چشم و گوش قانون‌گذار و مجری را روی واقعیت‌ها می‌بندد.

با همه این اوصاف، راه برگرداندن این قطار به ریل چیست؟ چاره کار کجاست؟ آیا باید برای اعتراض به این وضعیت، سکوت پیشه کرد و بی‌تفاوت ماند و ناامید بود؟ آیا قرار است کسی از بیرون مرزها بیاید و گره از کار ۸۰ میلیون ایرانی بگشاید؟ آیا باید راه‌حل این وضعیت را کف خیابان جست‌وجو کرد و به خشونت متوسل شد؟ یا باید دنبال روزنه‌های دموکراتیک گشت و مسیر درست را از میان این روزنه‌ها انتخاب کرد؟

تجربه مکرر ثابت کرده است هزینه و عواقب سکوت، بی‌تفاوتی، خشونت و حضور در خیابان و دل‌بستن به دیگران آن‌قدر زیاد و نامعقول است که هیچ انسان خردمندی به آن تن نخواهد داد؛ گو اینکه تجربه نشان داده است که اثر قهر، سکوت و بی‌تفاوتی بسیار بطئی، طولانی و فرساینده است و تغییرات ناشی از خیابان و خشونت، موجب قلب واقعیت و بدتر‌شدن اوضاع خواهد شد.

بدون تردید مؤثرترین راه برای تغییر وضعیت فعلی و شکستن بن‌بست حاضر در عرصه اجتماعی و سیاسی ایران و بازگرداندن قطار توسعه به ریل و راه درست خویش، عبور از کوچک‌ترین روزنه‌های دموکراتیک و استفاده از اهرم‌های دیپلماسی نقادانه است. چنین روشی قاعده‌مندترین شیوه برای دفاع از حقوق شهروندی و تغییر در وضعیت موجود و بازگرداندن قطار توسعه به ریل اصلی است. شاید بگویید نهادهای نظارتی، صلاحیت بسیاری از نامزدهای شایسته مد‌نظر ما در انتخابات را تأیید نکرده‌اند و نتیجه انتخابات از پیش مشخص است! هرچند حذف بسیاری از نامزدهای منتقد موجب خسران و انتقاد است، اما به حکم عقل «هرگز نباید خیر کثیری را برای دفع شر قلیلی تعطیل کرد».

انتخاب اندک نامزدهای منتقد و اندیشمند همان خیر کثیری است که ما را از روزنه هر‌چند باریک دموکراتیک به سوی مسیر توسعه اجتماعی عبور می‌دهد و امیدوار می‌کند؛ تنها نقطه اتکا و امیدی که نباید از آن غافل بود و با برخورد احساسی آن را مسدود کرد. من به‌عنوان فردی که حدود ربع‌ قرن در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه پژوهیده و قلم زده‌ام، این کورسوی امید را بر خود نمی‌بندم و معتقدم رفتار عاقلانه و منجر به امید و تغییر وضعیت فعلی، رأی‌دادن به فهرستی هر‌چند مختصر از افراد متفاوت، اندیشمند و کاراست.

خداوند بر هر کاری عالم است و گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود. بسم‌الله

 

تبلیغ شما
طراحی شده توسط me